۱۳۹۳ بهمن ۳, جمعه

;(

رف تاااااا فردا شب دیگه
ینی نرفت که
برده شد
پرکشید
خو میمیرم عاخه خیلیه

به همین سیبیل پیشیم قسم

اصن این آهنگ بلالیم، بلالیم بنیم رو از رو من ساختن

راه حل اینه برگردم عقب اون بلاله رو از رو زمین بردارم پسش بدم به یارو

تعریف کردم قبلن... بچه بودم مامان برام بلال خرید بلال پخته اونم
چون هیشوخت پخته نمیخرید
خام میخرید
میگف اون آبش کثیفه اه اه اه چارتا خام میخرید میرفتیم
یبار دیگه انقد دلم همون لحظه خواست یدونه پخته خرید
منم خوشال
تا گاز اولو اومدم بزنم دستش کنده شد افتاد تو پیاده رو قل خورد رف
نذاشت ورشم دارم
فک میکنم الان ازونجا اینطوری شد دیگه
بلالای زندگیم گاز نزده شکوندمشون قل خوردن رفتن

۱۳۹۳ دی ۲۲, دوشنبه

۱۳۹۳ دی ۲۱, یکشنبه

خو ایوب کیه این وسط...

عادم از دردش خجالت میکشه از خودش خجالت میکشه میخواد ...

خو میومد منو میزد

بیا. .دسته گلت عمرت جونت دخترررررتو عاخه، دخترت... دختتتتترت 
جلو چششششمت بزنن کاری نتونی کنی ؟ میشه؟
این چه شکنجه ایه
اصن چیه ؟
شکنجه ی کیه؟ دختره ؟ باباش؟ مامانش؟ من ؟ کیییی؟
:(

۱۳۹۳ دی ۱۸, پنجشنبه

عی وای :(

وختی نوشته هاشو میذاری کنار هم مث پازل همه چی جور در میاد

الان فهمیدم

بیدل انقد دلش تنگ شد , شد بیدل

یکی از باگای آفرینشمه

من باید فقط دوست میداشتم
نباید کسی منو دوست میداشت
خب باید حق انتخاب میداشتم

نمردنم خودش بزرگترین شکنجه س :(

همین لحظه که ازم ناراحته همین لحظه همین همییییین الان که اشکام از پشت چشمم میاد پایین مث اسید چک چک چک بعد از خوردن به کف دلم دود میکنه میسوووووزونه سووووراخ میکنه...

:((((((((

تو همین حین وحالم یادم بیوفته چقد مهربون بودو من چقققققققدر اذیتش کردم و من فقط و فقط دارم براش میمیرم همش

اون لحظه خودش هزاران بار از بدترین دردا بددردتره

اون لحظه که چشامو ببندم دیگه عکسشو یا خودشو نبینم

:)

یا نه
اون لحظه که نفس آخرم براش نکشم
:(

:)

نه نه
اون لحظه که نفس آخرو نکشم براش
:(

:(

اون لحظه که نفس عاخر بکشم براش

مسترس گیر کرده یا گیر مسترس کرده

خیلی دوس دارم هی بنویسم ولی یه چیز خیلی سنگینی توی ریه هام چمدونم  دیافراگمم گیر کرده نمیزاره نوشته هام خارج شه...

وای به اخلاقای بدم

اخلاقای معمولیم خو اخلاقمه
باعث ناراحتی خودم این و اون میشه
و این خعلی غمگینه :(

ملت باید به خواسته های من احترام بزارن خب

بعد حلوا درست کردن برام
خوردم بردم ظرفشو بدم
نشسته بودن سر میز داشتن حلوا میخوردن گفتم دستت درد نکنه داش میگف خواهش میکنم گفتم ایشالا حلوای منو بپزی حرفش حق شد سکوت شد هیشکی هیچی نگف
بعد چند ثانیه یکی اونورتر گف بیا ماچت کنم ...

تنشوریم حتا

یه وبلاگ شاید یه روز ساختم مث همین وبلاگ که شاید بازم به بدرد کسی نخوره ایشالا
شاید اسمشو گذاشتم :
تنهایی های یک مسترس
یا مسترسی های یک تنها
یا کسناله های یک تنهای مسترسی
یا تنهایی هام بوی مسترسی میده کجایی جیگر مثلن
یا آخرین دست و پا زدن های  یک مسترس تنها
یا شور تنهایی
یا تنهایی شورم
 ولی پست اولشو شعر تنهایی حامد رو میذارم حتمن
 

برا هردومون اثر میکنه

جانم به خدمتتون که میگه:

مرگ مگر اثر کند...

ولی قطعا مرگ اثر میکنه
صبر کن بمیرم برات تا ببینی "مگر" به " قطعن" تغییر خواهد کرد .

۱۳۹۳ دی ۱۶, سه‌شنبه

چارپایه ی مسترست

خب میتونم چارپایه ش بشم
با قابلیت تنظیم ارتفاع
با ایمنی بالا
حتی نوردبون
تازه تاشو با اشغال فضای بسیار کم
کارشم تموم شد هوشمنده خودش میره یه گوشه انباری میشینه

۱۳۹۳ دی ۱۵, دوشنبه

احوالات من فقط مصرع اول و عاخر دربارم صدق نمیکنه

لحظهٔ دیدار نزدیک است
باز من دیوانه‌ام، مستم
باز می‌لرزد، دلم، دستم
باز گویی در جهان دیگری هستم
های! نخراشی به غفلت گونه‌ام را، تیغ
های، نپریشی صفای زلفکم را، دست
و آبرویم را نریزی، دل
ای نخورده مست
لحظهٔ دیدار نزدیک است

مهتی اخوان ثالث

کاش نمیرفتی

واااای کاش نمیرفتی خب بدون تو چیکار کنم عاااااااااخه

دنیارو بد ساختن

نمیتونم خب
نمیتونم فراموش کنم لحظه ایکه نفسش گرفته بوده رو نمیییییشه
نمیشه
من راحت نفس بکشم عاخه چرا سینک نیس دنیا...
یکی یجای دیگه دنیا :( ...

کاش نره هیشوخ

وختی میره همه چی سیا سفید میشه کاش سیا سفید بشه کلن سیامیشه ... :(

خودم میدونم چی گفتم

این دو قطره هم نبود دیگه از مسترسی میستره سیدم بخدا

به همین مسترسم قسم

بعد وختی هس نیازای بدنم از قبیل خوردن خوابیدن و... یادم میاد
وختی نیس مسترسم

خب بیا دیگه عااااخه

بعد وختی نیس مث سگ پا سوخته ی مسترس اینور اونور میدوعم

۱۳۹۳ دی ۱۴, یکشنبه

Fall In Love

بعد 10 سال چند وقته یه حس اونطوری نه , با تشدید هزاااار برابر باز اومده سراغم
دلم شووووووووووووووووووووووووووووووور میزنه هاا
خودم میدونم چرا شور میزنه خب

عاخه نفست چرا باید بگیره :(

یه موقع هایی نمیدونی یکی رو چقد دوس داری که از لاحاظ مقدار
کافیه یه طوریش بشه تا بفهمی وااااااای چقدددددر حاضری براش بمیری حاضری تو چرخ گوشت زنده زنده چرخ بشی ولی یه لحظه طوریش نشه

۱۳۹۳ دی ۱۱, پنجشنبه

اینکه خععلی زخمه....

.درد میکنه تو ام به روت نیار ....

عی وااااااااااای عی وااااای

:)

خو یادم رفته بود

یادم رفته بودش
عی وااااااای :)
نمیشه چش ازش ور دارم

واااااااای وااااای انقد خوشششگله

انقد خوشششششگله اصن روم نمیشه بهش دیگه مسیج بدم وااااای واااای واااای واااای

Aşkın ne zor şey imiş

 انقدردوسش دارم که هیچ شعر و هیچ ترانه ای نمیتونه توصفش کنه  انقدر عاشقشم که محاله اگر یکی رو ببینم و نظر اول و همون ضرب اول باهاش مقایسه ش ...