۱۳۹۱ آذر ۱, چهارشنبه

تلاش بیهوده

عادمایی که از موضوعی نا امیدن یا خسته ان عموما خیلی تلاش کردن در راه به سرانجام رسیوندن اون موضوع
مثلا کسیکه میگه از کارکردن خسته ام , بدم میاد, نا امیدم مطمعنا یه مدت زیادی تلاش کرده جهت رسیدن به هدفش و نه تنها نرسیده به اون نقطه ای که مد نظرش بوده بلکه سخت هم شکست  خورده
و این تو تمام زندگی تعمیم پیدا میکنه مخصوصا عشق 
کلا تلاشی که سر انجام نداشته باشه , آدم رو خسته و ناامید میکنه از اون موضوع و کلا ممکنه باعث نفرت هم بشه
پس سعی کنید در جهت علایقتون حساب شده و درست تلاش کنید تا علایقتون به نفرت و خستگی تبدیل نشن
با تچکر


۱۳۹۱ آبان ۳۰, سه‌شنبه

خودت باش

چرا انقدر سعی میکنی با همه فرق کنی عزیز من؟
می خوای متفاوت باشی؟
اشکال نداره باش لازم نیست کار خاصی بکنی , لازم نیست سختی بدی به خودت , لازم نیست کتابایی که دوس نداری بخونی , لازم نیست هزارو یک جنگولک بازی در بیاری و هزارو یک سختی بیخودی به خودت بدی , لازمم نیست فیلم بازی کنی
خودت باش , خودِ خودِ خودت باش
خودت باشی , خودِ خودِ خودت که باشی فرق خواهی کرد
به تمام مقدسات عالم قسم که مثل خودِ خودت دیگه تو این دنیا خلق نشده
خودت که باشی با همه فرق داری
بعله

قضاوت

یه سریام هستن کارشون اینه که صب تا شب مردمو قضاوت کنن
ینی اصن کاری ندارن طرف کیه چیه کجاست یه نظر نگا میکنن سریع نسخه میپیچن
بطور کلی میشه دسته بندیشون کرد
یسریا هستن مثلن دختره داره تو خیابون میره بدبخ کاری به کار کسی هم نداره ها یهو بر میگرده میگه اوه اوه اوه اونو نگااااا اینکارستاااااا
یسریا هستن یکم لولشون بالاتره اینا تو زندگی مردم قضاوت میکنن مثلن فلانی اینهمه داره همه رو میریزه بانک نمیرینه گشنش نشه بد بخ برو یه ماشین فلان بخر برو مسافرت خسیسه خسیس
یسریا تو کار احساساتن مثلن دیده شده پسره یا دختره از همه جا بی خبر به خودشون یا به دیگری مثلن یه سلامی کرده یا یه لبخندی زده کتابی داده جزوه ای داده برای یه دردیش ابراز ناراحتی کرده و... سریع میگن فلانیو دیدی این فیساری رو میخوادا میبینی معلومه تابلوعه داره آمار میده اینا باهم سرو سیر دارن حالا خدا نکنه قسمت دوم قضیه خودشون باشن خدا اون روزو بخیر کنه فیلانی هی میاد موس موس میکنه هی من پا نمیدم و الخ
الان که فک میکنم میبینم غلط کردم که گفتم میشه دسته بندیشون کرد نمیشه دسته بندیشون کرد این اینا بیشمارن
به نظرم از دسته اول گرفته تا دسته آخر آخر که من ننوشتم حتی اونایی که با فاز روشنفکری و روانشناسی اینکارو میکنن هیچ تفاوتی با هم ندارن
خوب تویی که داری پشت هم من نوعی رو قضاوت میکنی , اول بیا بگو که کجای زندگی من نشستی که اجازه میدی به خودت در مورد من قضاوت کنی؟
تو این مثلن x سال زندگی من چند سالش رو با پوست و گوشت و خونت لمس کردی که به خودت این حق رو میدی منو مورد قضاوت قرار بدی؟
تو مشکلات من بودی؟ از تو دل من خبر داری؟ از قصد و نیت من خبر داری آیا ؟ به اخلاق و روحیات من آشنایی که برای من نسخه میپیچی سریع و میری رو تریبون با فاز روشنفکری که بقیه هم برات کف بزنن؟
از همین جمله آخر من خوشت اومد الان؟ میری رو تریبون که باقی برات کف بزنن - این باقی برات کف بزنن از نظر من دلیل رو تریبون رفتنت بود ینی قضاوتت کردم خوب بود به نظرت به دلت میشینه؟
بیایم نکنیم این کارو چون از دل همدیگه خبر نداریم قضاوت نکنیم تا قضاوت نشیم و این خعلی غمگینه
همین

هعی

گاه بر روی زمین زل میزنم
گاه بر حافظ تفأل میزنم

حافظ دیوانه فالم را گرفت
یک غزل آمد که حالم را گرفت

ما زیاران چشم یاری داشتیم
خود غلط بود آنچه میپنداشتیم


ما زیاران چشم یاری داشتیم
خود غلط بود آنچه میپنداشتیم

(حمیدرضا رجایی)

۱۳۹۱ آبان ۲۹, دوشنبه

دروغ

تا حالا شده تو یه موقعیتی قرار بگیرید که طرف داره بهتون با وقاحت تمام دروغ میگه و شما کاملا آگاهید که داره دروغ میگه؟

برای من زیاد پیش اومده بخاطر همین تقریبا آب دیده شدم
مثلن یه بار چند روز بود زنگ میزدم به یکی بعد جواب نمیداد حالا چرا؟ چون قرار بود یه کاری رو انجام بده وانجام نداده بود
خلاصه بعد از چند روز با خونشون تماس گرفتم مادرش گوشیش رو برداشت گفت فلانی بیمارستان بستریه!!!
با خودم فکر کردم چقدر آدم میتونه وقیح باشه که اعضای خونوادش رو هم مجبور کنه بخاطرش دروغ بگن
بعد سعی کردم یکم خوشبینانه به قضیه نگاه کنم . شاید واقعا بیمارستان بود !!!
یه رفیقی داشتم اتفاقا تو همون بیمارستان تماس گرفتم گفتن لیست تمام بیمارا از اورژانسی ها گرفته تا اونهایی که حتی سرپایی مداوا شدن رو چک کن ببین همچین اسمی وجود داره, اونم چک کرد و بعد یکساعت تماس گرفت که خیر همچین کسی اینجا نیومده و نیست
خلاصه فرداش تماس گرفتم با آه و ناله جواب داد که آره بستری بودم وای خیلی درد داشتم و...
میدونید خیلی به شعور آدم توهین میشه اون لحظه که چرا واقعا چرا بعضی ها انقدر آدم رو ابله فرض میکنن و دروغ های اینچنینی میگن

یه بارم باز با همین آدم کار داشتم همون پروسه بالا طی شد تا زنگ زدم محل کارش خودش گوشی رو برداشت جالب اینجا بود تا صدای من رو شنید گوشی رو داد به همکارش , همکارش هم گفت فلانی امروز سر کار نیومده!!!
حالا بگذریم که این اتفاق به یه شکل دیگه یه بار دیگه هم افتاد

اینطور آدما احساس زرنگی خاصی میکنن و طرف مقابل رو بی شعور فرض میکنن ولی در واقع خودشون ضریب هوشی خیلی پایینی ردارن
به نظرم اگر همون دفعه اول بجای اینکه به روی خودم نیارم بهش تذکر میدادم نه به قصد تخریب بلکه برای اصلاح شدن دفعه دوم و سوم شاید شاید تکرار نمیشد و از این بابت کم مقصر نیستم

به نظرم این خیلی بده که یه رفتارهای بسیار زشت مثل دروغ گفتن تو زندگی روزمره مون انقدر تکرار بشه که عادی بشه
و دیگه قبح خودشو از دست بده و زرنگی به حساب بیاد
و غیر خودت , خانواده و اطرافیانت رو هم مجبور کنی تا با خودت همسو بشن و یه جورایی شریک بشن تو دوروغ هایی که صبح تا شب مثل نقل و نبات به این و اون میگی
 هیچی بدتر از این نیست که یه رفتار بدی قبحش از بین بره و نهادینه بشه تو آدم و جزء رفتار عادی و روزمره آدم بشه
اینجاست که اعتماد بین همه آدمها از بین میره و بنای ارتباط اولیه آدم ها با هم با بی اعتمادی شروع میشه تا خلافش ثابت شه و این  کلی وقت و انرژی و هزینه از هر کسی میگیره چرا؟ چون روز به روز به تعداد این مدل آدم ها داره اضافه میشه و هزینه شو باید منو شما پرداخت کنیم

۱۳۹۱ آبان ۲۶, جمعه

خداحافظی

امروز یکی از تلخترین خداحافظی های عمرم رو داشتم
خداحافظی یی که جدای تلخی دوری و جدا شدن تلخی های دیگری داشت
چه تلخی؟
اینکه احساس کنی خودت را دریغ کرده ای از کسی
اینکه حس کنی عادت کردند بهت بعد جا خالی دادی
حس کنی نامردی کردی ببخشیدم ببخشید ببخشید
ولی نمیشد
نمیشد دیگه نمیشد حق داشتم
دارم تموم میشم
:(
از فردا همینجا چرندیاتم رو تف میدم 

۱۳۹۱ آبان ۱۴, یکشنبه

عادمی


آدمایي که تو شرايط داغونی دارن بسر میبرن عموما بدنبال کسايي هستن که مث خودشون داغون باشن که عمل تخمي مقايسه رو مخشون بصورت کاملا اتوماتيک انجام بده و احساس تنهايي تک تخمي بودن نکنن چه بسا طرف مقابل اگه تو شرايط تخمي تري باشه روحيه هم ميگيرن و قسمت زاغارتش همين آخرشه خيلي بده هااا - از خرابتر بودن شرایط یکی روحیه نگیر گوزووو
در اين رابطه يه ضرب المثل داريم که ميگه 
تو مملکت کورا يه چشمي پادشاست...!
نه ميگه
مرگ دسته جمعي عروسيه...
و در نهایت جا تره بچه نیست 
خعلیم ربط داره
 بعله

مسئولی

آدمی نسبت عواطف و احساسات دیگران نسبت به خودش مسئوله خیلیم مسئوله
ینی چی
ینی اینکه اگه فردا روزی یکی اومد گفت من دوستت دارم تو هر شرایطی باشی مسئولی در قبالش
نمیتونی بگی به من چه
البته این به این معنا نیست که باید بگی باعشه منم دوستت دارم و چراغ سبز بدی نه اصلن به این معنا نیست
ولی در عین حال مسئولی و نمیتونی راحت بگذری ازش
و احساسات و عواطف دیگران نسبت به تو فقط شامل دوستت دارم نمیشه

Aşkın ne zor şey imiş

 انقدردوسش دارم که هیچ شعر و هیچ ترانه ای نمیتونه توصفش کنه  انقدر عاشقشم که محاله اگر یکی رو ببینم و نظر اول و همون ضرب اول باهاش مقایسه ش ...