۱۳۹۱ آبان ۳۰, سه‌شنبه

قضاوت

یه سریام هستن کارشون اینه که صب تا شب مردمو قضاوت کنن
ینی اصن کاری ندارن طرف کیه چیه کجاست یه نظر نگا میکنن سریع نسخه میپیچن
بطور کلی میشه دسته بندیشون کرد
یسریا هستن مثلن دختره داره تو خیابون میره بدبخ کاری به کار کسی هم نداره ها یهو بر میگرده میگه اوه اوه اوه اونو نگااااا اینکارستاااااا
یسریا هستن یکم لولشون بالاتره اینا تو زندگی مردم قضاوت میکنن مثلن فلانی اینهمه داره همه رو میریزه بانک نمیرینه گشنش نشه بد بخ برو یه ماشین فلان بخر برو مسافرت خسیسه خسیس
یسریا تو کار احساساتن مثلن دیده شده پسره یا دختره از همه جا بی خبر به خودشون یا به دیگری مثلن یه سلامی کرده یا یه لبخندی زده کتابی داده جزوه ای داده برای یه دردیش ابراز ناراحتی کرده و... سریع میگن فلانیو دیدی این فیساری رو میخوادا میبینی معلومه تابلوعه داره آمار میده اینا باهم سرو سیر دارن حالا خدا نکنه قسمت دوم قضیه خودشون باشن خدا اون روزو بخیر کنه فیلانی هی میاد موس موس میکنه هی من پا نمیدم و الخ
الان که فک میکنم میبینم غلط کردم که گفتم میشه دسته بندیشون کرد نمیشه دسته بندیشون کرد این اینا بیشمارن
به نظرم از دسته اول گرفته تا دسته آخر آخر که من ننوشتم حتی اونایی که با فاز روشنفکری و روانشناسی اینکارو میکنن هیچ تفاوتی با هم ندارن
خوب تویی که داری پشت هم من نوعی رو قضاوت میکنی , اول بیا بگو که کجای زندگی من نشستی که اجازه میدی به خودت در مورد من قضاوت کنی؟
تو این مثلن x سال زندگی من چند سالش رو با پوست و گوشت و خونت لمس کردی که به خودت این حق رو میدی منو مورد قضاوت قرار بدی؟
تو مشکلات من بودی؟ از تو دل من خبر داری؟ از قصد و نیت من خبر داری آیا ؟ به اخلاق و روحیات من آشنایی که برای من نسخه میپیچی سریع و میری رو تریبون با فاز روشنفکری که بقیه هم برات کف بزنن؟
از همین جمله آخر من خوشت اومد الان؟ میری رو تریبون که باقی برات کف بزنن - این باقی برات کف بزنن از نظر من دلیل رو تریبون رفتنت بود ینی قضاوتت کردم خوب بود به نظرت به دلت میشینه؟
بیایم نکنیم این کارو چون از دل همدیگه خبر نداریم قضاوت نکنیم تا قضاوت نشیم و این خعلی غمگینه
همین

هیچ نظری موجود نیست:

Aşkın ne zor şey imiş

 انقدردوسش دارم که هیچ شعر و هیچ ترانه ای نمیتونه توصفش کنه  انقدر عاشقشم که محاله اگر یکی رو ببینم و نظر اول و همون ضرب اول باهاش مقایسه ش ...