تا حالا شده تو یه موقعیتی قرار بگیرید که طرف داره بهتون با وقاحت تمام دروغ میگه و شما کاملا آگاهید که داره دروغ میگه؟
برای من زیاد پیش اومده بخاطر همین تقریبا آب دیده شدم
مثلن یه بار چند روز بود زنگ میزدم به یکی بعد جواب نمیداد حالا چرا؟ چون قرار بود یه کاری رو انجام بده وانجام نداده بود
خلاصه بعد از چند روز با خونشون تماس گرفتم مادرش گوشیش رو برداشت گفت فلانی بیمارستان بستریه!!!
با خودم فکر کردم چقدر آدم میتونه وقیح باشه که اعضای خونوادش رو هم مجبور کنه بخاطرش دروغ بگن
بعد سعی کردم یکم خوشبینانه به قضیه نگاه کنم . شاید واقعا بیمارستان بود !!!
یه رفیقی داشتم اتفاقا تو همون بیمارستان تماس گرفتم گفتن لیست تمام بیمارا از اورژانسی ها گرفته تا اونهایی که حتی سرپایی مداوا شدن رو چک کن ببین همچین اسمی وجود داره, اونم چک کرد و بعد یکساعت تماس گرفت که خیر همچین کسی اینجا نیومده و نیست
خلاصه فرداش تماس گرفتم با آه و ناله جواب داد که آره بستری بودم وای خیلی درد داشتم و...
میدونید خیلی به شعور آدم توهین میشه اون لحظه که چرا واقعا چرا بعضی ها انقدر آدم رو ابله فرض میکنن و دروغ های اینچنینی میگن
یه بارم باز با همین آدم کار داشتم همون پروسه بالا طی شد تا زنگ زدم محل کارش خودش گوشی رو برداشت جالب اینجا بود تا صدای من رو شنید گوشی رو داد به همکارش , همکارش هم گفت فلانی امروز سر کار نیومده!!!
حالا بگذریم که این اتفاق به یه شکل دیگه یه بار دیگه هم افتاد
اینطور آدما احساس زرنگی خاصی میکنن و طرف مقابل رو بی شعور فرض میکنن ولی در واقع خودشون ضریب هوشی خیلی پایینی ردارن
به نظرم اگر همون دفعه اول بجای اینکه به روی خودم نیارم بهش تذکر میدادم نه به قصد تخریب بلکه برای اصلاح شدن دفعه دوم و سوم شاید شاید تکرار نمیشد و از این بابت کم مقصر نیستم
به نظرم این خیلی بده که یه رفتارهای بسیار زشت مثل دروغ گفتن تو زندگی روزمره مون انقدر تکرار بشه که عادی بشه
و دیگه قبح خودشو از دست بده و زرنگی به حساب بیاد
و غیر خودت , خانواده و اطرافیانت رو هم مجبور کنی تا با خودت همسو بشن و یه جورایی شریک بشن تو دوروغ هایی که صبح تا شب مثل نقل و نبات به این و اون میگی
هیچی بدتر از این نیست که یه رفتار بدی قبحش از بین بره و نهادینه بشه تو آدم و جزء رفتار عادی و روزمره آدم بشه
اینجاست که اعتماد بین همه آدمها از بین میره و بنای ارتباط اولیه آدم ها با هم با بی اعتمادی شروع میشه تا خلافش ثابت شه و این کلی وقت و انرژی و هزینه از هر کسی میگیره چرا؟ چون روز به روز به تعداد این مدل آدم ها داره اضافه میشه و هزینه شو باید منو شما پرداخت کنیم
برای من زیاد پیش اومده بخاطر همین تقریبا آب دیده شدم
مثلن یه بار چند روز بود زنگ میزدم به یکی بعد جواب نمیداد حالا چرا؟ چون قرار بود یه کاری رو انجام بده وانجام نداده بود
خلاصه بعد از چند روز با خونشون تماس گرفتم مادرش گوشیش رو برداشت گفت فلانی بیمارستان بستریه!!!
با خودم فکر کردم چقدر آدم میتونه وقیح باشه که اعضای خونوادش رو هم مجبور کنه بخاطرش دروغ بگن
بعد سعی کردم یکم خوشبینانه به قضیه نگاه کنم . شاید واقعا بیمارستان بود !!!
یه رفیقی داشتم اتفاقا تو همون بیمارستان تماس گرفتم گفتن لیست تمام بیمارا از اورژانسی ها گرفته تا اونهایی که حتی سرپایی مداوا شدن رو چک کن ببین همچین اسمی وجود داره, اونم چک کرد و بعد یکساعت تماس گرفت که خیر همچین کسی اینجا نیومده و نیست
خلاصه فرداش تماس گرفتم با آه و ناله جواب داد که آره بستری بودم وای خیلی درد داشتم و...
میدونید خیلی به شعور آدم توهین میشه اون لحظه که چرا واقعا چرا بعضی ها انقدر آدم رو ابله فرض میکنن و دروغ های اینچنینی میگن
یه بارم باز با همین آدم کار داشتم همون پروسه بالا طی شد تا زنگ زدم محل کارش خودش گوشی رو برداشت جالب اینجا بود تا صدای من رو شنید گوشی رو داد به همکارش , همکارش هم گفت فلانی امروز سر کار نیومده!!!
حالا بگذریم که این اتفاق به یه شکل دیگه یه بار دیگه هم افتاد
اینطور آدما احساس زرنگی خاصی میکنن و طرف مقابل رو بی شعور فرض میکنن ولی در واقع خودشون ضریب هوشی خیلی پایینی ردارن
به نظرم اگر همون دفعه اول بجای اینکه به روی خودم نیارم بهش تذکر میدادم نه به قصد تخریب بلکه برای اصلاح شدن دفعه دوم و سوم شاید شاید تکرار نمیشد و از این بابت کم مقصر نیستم
به نظرم این خیلی بده که یه رفتارهای بسیار زشت مثل دروغ گفتن تو زندگی روزمره مون انقدر تکرار بشه که عادی بشه
و دیگه قبح خودشو از دست بده و زرنگی به حساب بیاد
و غیر خودت , خانواده و اطرافیانت رو هم مجبور کنی تا با خودت همسو بشن و یه جورایی شریک بشن تو دوروغ هایی که صبح تا شب مثل نقل و نبات به این و اون میگی
هیچی بدتر از این نیست که یه رفتار بدی قبحش از بین بره و نهادینه بشه تو آدم و جزء رفتار عادی و روزمره آدم بشه
اینجاست که اعتماد بین همه آدمها از بین میره و بنای ارتباط اولیه آدم ها با هم با بی اعتمادی شروع میشه تا خلافش ثابت شه و این کلی وقت و انرژی و هزینه از هر کسی میگیره چرا؟ چون روز به روز به تعداد این مدل آدم ها داره اضافه میشه و هزینه شو باید منو شما پرداخت کنیم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر