رمان هزار صفه اي داري ميخوني يهو صفه چارصدو هشتاد نودم بخوني:
"او درحاليکه تمشک ها را به روش برره اي ميخورد ... "
عاخه برره اي!!! يني تو زات اقدسيه ات
حالا تخسير مترجمه يا ويراستاره
ميخواستي بگي خعلي بانمکي ياچي؟
حالموبهم زدي اه ديگه نميتونم بخونم درعين حال نميتونم نخونم
۱۳۹۱ دی ۲۶, سهشنبه
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
Aşkın ne zor şey imiş
انقدردوسش دارم که هیچ شعر و هیچ ترانه ای نمیتونه توصفش کنه انقدر عاشقشم که محاله اگر یکی رو ببینم و نظر اول و همون ضرب اول باهاش مقایسه ش ...
-
وختی همزمان خسته ای بیییینهایت غمگینی بینهااااایت مسترسی ( به ضم میم به فتح ت - از استرس میاد خیلیم درسته بینهااااااااایت) سردته خی...
-
زندگی هم واحد های اجباری داره از هر کدوم که تجدید بشی یا فرار کنی یجا دوباره یقه تو میگیره هزاااار بارم که فرار کنی باز یقه تو میگیره تا...
-
من باب درد و دل بایستی بگویم که درد و دل کرن در این دوره و زمانه خودش یک رشته جداگانه است که باید در دانشگاهها تدریس شود مثلا منی که درسش ...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر