۱۳۹۱ بهمن ۲۴, سه‌شنبه

تاوان

هرچقدر که فکر میکنم
هر چی پیش میرم
هرچی به این زندگی نکبتی بیشتر نگاه میکنم منو بیشتر به این نتیجه میرسونه که :
وضعیت بد الانم دلیلش فقط و فقط این میتونه باشه که یه دوره خیلی خیلی خیلی کوچیک تو زندگیم بهم خوش گذشته شاید جمع روزایی که خوش گذشته به 30 روز نرسه ولی الان دارم تاوان رو اون روزا رو میدم ...
حالا میدونی خریت ینی چی؟ ینی اینکه اگه به عقب برگردم با علم به آیند بازم همون کارارو میکنم بی شک با همون کیفیت
یه خوبی هم که اینجا داره اینه که جمع نمیشید زیر پستم بیاید بگید وااای چی شده چرا اینطوریی فیلان که حالم بهم میخوره ازین همدردی های مسموم
به قول شاعر
خسته ام از قصه های شوم تان
خسته از همدردی مسمومتان

هیچ نظری موجود نیست:

Aşkın ne zor şey imiş

 انقدردوسش دارم که هیچ شعر و هیچ ترانه ای نمیتونه توصفش کنه  انقدر عاشقشم که محاله اگر یکی رو ببینم و نظر اول و همون ضرب اول باهاش مقایسه ش ...