۱۳۹۴ شهریور ۷, شنبه

چقد غمگینه چقد تنایی

دنبال یکی بگردی دو خط باهات چت کنه...

کاش من 301 بار میمردم جاشون

300 تا پیشی با مامانشون تو آتیش سوختن
:((

غصه ورم داشته

غصه ورم داشته میدونی
غصه ی من که مث تو نیس
من غصه ی بچه های این پیشیه که هنو چشم باز نکردنم میخورم
من غص ی اون بچه ایش که یکم لاغر مونده هم میخورم
من غصه تویی که تو دانشگا قبول نشدی هم میخورم
من غصه ی تویی که کار نداری هم میخورم
من غصه ی این که هنو نمیتونه فیلم اولشو بسازه ام میخورن
من غصه همه تونو میخورم یادم نرفته هیچکدومتونو
مخصوصن غصه ی تورو که هیچی نمیخوری توییکه از همه بیشتر میمیرم برات تویی که اول اسمت شری عه رو هم بیشتر از همه میخورم

۱۳۹۴ شهریور ۳, سه‌شنبه

بیایید نرینیم به تنها لذتشون , طفلکین

عادما دو دسته ان
یا امید دارن به زندگی و باهاش دارن حال میکنن
که " گر بیافروزیش شعله رقصش از بیکران پیداست" بهشون دلالت میکنه
حال میکنن
 با پیشرفت و تلاش برای طی کردن پله های ترقی
با ماشین جدید خریدن
با خونه عوض کردن
با قبول شدن تو دانشگاه
با اسباب بازی جدید داشتن
با تلفن جدید داشتن
با نمره 20 گرفتن
پیشرفت شغلی
و...


یا نه حالشون از زندگی و زنده بودن هم میخوره و
از یکساعت بیشتر خوابیدن تا کمتر تو دنیا بودن
بیشتر سیگار کشیدن
بیشتر مشروب خوردن
یکم آرومتر میشن
نهایت لذتشون کار دسته اولو راه انداختو نشستن و به کیفشون کیف کردنه
ورنه خاموش است و این خاموشی گناه این دسته نیست
نمیتونن , میفهمی ؟ نمیتونن

بدیهیست زندگی به ساز دسته اول کوک میشه و میخونه ومیزنه و میرقصه

در نهایت خودتو لای فیلم ها و ترانه ها پیدا میکنی

یهو چشمتو وا میکنی میبینی کسی نمیفهمتت هرطوری تعریف میکنی فایده نداره با خودت میگی یدونه ازین عروسکا بخری که جلو ماشین میزاری هی کله شوتکون میده
اونا خیلی خوب میفهمن فهمیده ان کلن اینجا پیدا نمیشه فقد

۱۳۹۴ مرداد ۲۸, چهارشنبه

تو آخر این داستان باید بخندی

پیدا بکن یک آدم آدم‌تری را            

و شانه‌های محکم و محکم‌تری را

 

آقای خوبی که دلش سنگی نباشد

معشوق‌های دوستت دارم‌تری را


من را رهاکن، هرچه ‌می‌خواهی تو داری

از دست خواهی داد چیز کمتری را


با گیسوانت باد بازی کرد و رقصید            

و زد رقـم آینده‌ی درهم‌تری را 


تو آخر این داستان باید بخندی            

پس امتحان کن عاشق بی‌غم‌تری را


من می‌روم آرام آرام از همه‌چیز            

هرروز می‌بینی من مبهم‌تری را

 

من را ببخش، از این خداحافظ٬ خداحا ...        

پیدا نکردم واژه‌ی مرهم‌تری را

 سید مهدی موسوس



فقط می‌خواستم بگویم چرا نصف شب پاشدم

چرا وقتی می‌روی

همه جا تاریک می شود ؟

انگار از اول مرده بودم

و ترسیده بودم

و تو هم نبودی…

 

نه اینکه گریه کنم، نه

فقط دارم تعریف می‌کنم چرا بغض کرده بودم

و آرام نمی‌گرفتم ...

 

چه آرزوی دل‌انگیزی‌ست !

نوشتن افسانه‌ای عاشقانه

بر پوست تنت

و خواندن آن

برای تو …

 

چه آرزوی شورانگیزی‌‌ست !

تملّک قیمتی‌ترین کتاب خطی جهان

ورق ورق کردنش ،

دست به آن کشیدن ،

و همین نوازش ساده

که زیر نگاهم لبخند بزنی …

 

چه افسانه‌ی قشنگی

به تنت می‌نویسم

بانوی من !

چه قشنگ به تنت افسانه می‌خوانم

سراسیمه آمدن

و دستپاچه بوسیدن

با تو

زیر نگاهت افسون ‌شدن

با من ...

 

می‌دانی ؟

حتی صدای قلبم هم نمی‌آمد

انگار همه‌اش را برای نفس‌هات شمرده باشم

حالا تمام شده بود …

 

نه اینکه ترسیده باشم ، نه

فقط می‌خواستم بگویم چرا نصف شب پاشدم

و رفتم زیر تخت خوابیدم که خدا مرا

بی تو نبیند …


عباس معروفی

۱۳۹۴ مرداد ۲۷, سه‌شنبه

اسمش نگار بود

دوس داشتم یه دختر داشتم
بابای خوبی میشدم بخدا
از سر کار میومدم بدو بدو میپرید تو بغلم
اصن واسش دیگه سر کار نمیرفتم که دلش تنگ نشه
واسش میییییمردم

۱۳۹۴ مرداد ۲۲, پنجشنبه

سرسوزن دلی دارم

اونم همش تنگته

به خدا

یکی از مضرات سیگارم اینه که زود تموم میشه بی ناموس

قیام کنید

عاقا گلی جان فرمودند

مطلب خیلی عمیقه

ما میگیم فیلان چی 2 زار نمیارزه
اینا میگن فیلان چی 5 قروش نمی ارزه
این خودش نشون میده یه زمانی 2زار ما برابر 5 قروش (کروش) اینا بوده.
اون کولرو خاموش کن

۱۳۹۴ مرداد ۱۷, شنبه

به خخخدا

به نام خدا یکی از بدی های مشروب اینهوکه تموم میشه خارکسده و گرونه و رحمت اله و برکاته

خب کیسه ها توش خاک نیس لامصب ...

عادمی مث بالون میمونه به عمام
مث بالن که این کیسه های رو میندازی پایین سبک میشه هی میره هواتر
هی این کیسه هارو میندازه
هی دلش کباب میشه
هی میرود دامن کشان
هی زهر تنهایی چشان
هی دیگر مپرس از من نشان

لباساتونو پهن کنید بسپرید دست باد ... گیره چیه

عادمی مث رخت لباس میمون
یکی لباسه
یکی گیره س
فقد من طنابم فک کنم
یه طناب خشک شده کهنه که کسی جرات نمیکنه لباسشو پهن کنه روم
حقم دارن
میشکنم
پاره میشم.

۱۳۹۴ مرداد ۱۶, جمعه

بمیـــــــــــــــــــــــــــرم

بمیرم واسه دستات
بمیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرم واسشون
بمیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرم
بمیرم
بمیرم
بمیرم
بمیرم درد میکنه
بمیرم
بیا من بمیرم واسشون
بیا...

سعدی

از سر زلف عروسان چمن دست بدارد
به سر زلف تو گر دست رسد باد صبا را
سر انگشت تحیر بگزد عقل به دندان
چون تأمل کند این صورت انگشت نما را
آرزو می‌کندم شمع صفت پیش وجودت
که سراپای بسوزند من بی سر و پا را
چشم کوته نظران بر ورق صورت خوبان
خط همی‌بیند و عارف قلم صنع خدا را
همه را دیده به رویت نگرانست ولیکن
خودپرستان ز حقیقت نشناسند هوا را
مهربانی ز من آموز و گرم عمر نماند
به سر تربت سعدی بطلب مهرگیا را
هیچ هشیار ملامت نکند مستی ما را
قل لصاح ترک الناس من الوجد سکاری

Sende garip doğanın vay haline vay.

۱۳۹۴ مرداد ۱۵, پنجشنبه

اینجا بدون من

می دونی از این همه بدبختی چجوری خلاص میشیم ؟ یه شب یه شام درست حسابی بپزی بخوریم... بعد سر فرصت همه ی درزای در و پنجره هارو ببندیم... یکیمون شیر گاز و باز کنه... بریم بخوابیم. صبح نشده همه دردسرامون پریده...

۱۳۹۴ مرداد ۱۱, یکشنبه

غریب

یه مدت طولانی
دکمه گوشیتو بزنی که عکسش بیاد
هی برنامه هارو ار رو چش و ابروش تنظیم کنی
حالا نکه دلت تنگ شه نه ...
تو یه عادم آهنی عی لامصب
تو برنامه ریزی شدی
حالا بکراندو عوض کن
دستورش چی بود
من یادم نیس
کلن حافظه ام اینطوریه :( دستورا یادم نمیموته
بمییییییییییییییییرم بمیییییییییییییییرم

با اینکه باورش نمیشه

دلم  براش تننننننننننننننننننننننننننننننگ شده
تننننننننننننننگ
خیلی تنگ
;(

نه قراره خورشیدو نگه داری
نه قراره کوهو جابجا کنی
نه از شخصیتت چیزی کم میشه
راحته حتا از جاتم پا نمیشی
من پا میشم
من انجامش میدم
خیلی سخت نیست کمک کردن
به چیزای دیگه ربطش نده
راحته

Aşkın ne zor şey imiş

 انقدردوسش دارم که هیچ شعر و هیچ ترانه ای نمیتونه توصفش کنه  انقدر عاشقشم که محاله اگر یکی رو ببینم و نظر اول و همون ضرب اول باهاش مقایسه ش ...