۱۳۹۴ شهریور ۳, سه‌شنبه

بیایید نرینیم به تنها لذتشون , طفلکین

عادما دو دسته ان
یا امید دارن به زندگی و باهاش دارن حال میکنن
که " گر بیافروزیش شعله رقصش از بیکران پیداست" بهشون دلالت میکنه
حال میکنن
 با پیشرفت و تلاش برای طی کردن پله های ترقی
با ماشین جدید خریدن
با خونه عوض کردن
با قبول شدن تو دانشگاه
با اسباب بازی جدید داشتن
با تلفن جدید داشتن
با نمره 20 گرفتن
پیشرفت شغلی
و...


یا نه حالشون از زندگی و زنده بودن هم میخوره و
از یکساعت بیشتر خوابیدن تا کمتر تو دنیا بودن
بیشتر سیگار کشیدن
بیشتر مشروب خوردن
یکم آرومتر میشن
نهایت لذتشون کار دسته اولو راه انداختو نشستن و به کیفشون کیف کردنه
ورنه خاموش است و این خاموشی گناه این دسته نیست
نمیتونن , میفهمی ؟ نمیتونن

بدیهیست زندگی به ساز دسته اول کوک میشه و میخونه ومیزنه و میرقصه

هیچ نظری موجود نیست:

Aşkın ne zor şey imiş

 انقدردوسش دارم که هیچ شعر و هیچ ترانه ای نمیتونه توصفش کنه  انقدر عاشقشم که محاله اگر یکی رو ببینم و نظر اول و همون ضرب اول باهاش مقایسه ش ...