به گمانم صدای شکستنم ، چون صدای موسیقی باید دلنشین با ریتمی خاص یا سبک خاصی از موسیقی یا حتی در یکی از دستگاه های موسیقی ایرانی باشد
و یا شاید صدای موسیقی شکستنم هنگامیکه با حرکات و حالت چهره ام درحالیکه لبخندی به لب دارم و چشمانم باریک میشود و در درونم احساساتم در غلیان است همراه میشود چونان تئاتری موزیکال تماشایی ست
نمیدانم ...
نمیدانم ...
ولی غیر از این نمیتواند باشد
خوب که نگاه میکنم همه کسانیکه نزدیکمند ، کسانیکه دوستشان دارم ، کسانیکه جانم برایشان در میرود همگی عاشق این صدا هستند و گاه و بیگاه به شیشه ی احساساتم میکوبند تا تماشاچی این نمایش باشند...
آخر صفدرتان بمیرد صفدر فدایتان شود قدری امان دهید از نفس افتادم ...
۱۳۹۲ آبان ۶, دوشنبه
صفدرتان بمیرد یکی یکی به نوبت
۱۳۹۲ آبان ۳, جمعه
من عاشق بازیگریم
بتونی ۲۴ ساعت در جمع باشی
حفظ کنی خودتو
عادی باشی
بگی
بخندی
ولی وختی میری خلا بلافاصله اشکت سرازیر بشه
نگه داری
قورت بدی
برگردی
ادامه بدی
عادی باشی
جک بگی
کار کنی
کسی از توت سر در نیاره چه برسه به اینکه بفهمن نابودی
لای ده نفر احساس کنی تنها ترین عادم دنیایی
دلت واسه خودت بسوزه
همزمان حواست به حرفای طرف مقابلم باشه
به بد بختی تو مخت کارایی که باید انجام بدی زنگایی که باید بزنی انتظاراتی که باید برآورده کنی رو چک کنی
به جک دوستات بخندی
همزمان تو دلت اشک بریزی
خواسته همه رو اجابت کنی
ورق بازی کنی و حواست شیش دنگ باشه
موقعی که همه خوابیدن اضطراب داشته باشی یهو یکی بیدار نشه
بیخیال شی
قورت بدی
یه مشت قرص خواب بخوری
...
در نهایت نتیجه ش این میشه که همه مریضیات بپاشه بیرون
موعات دسته دسته بریزن
حافظه تو از دست بدی
قرصای خواب حروم بشن
این داستان ادامه دارد...
۱۳۹۲ آبان ۱, چهارشنبه
افسوس ...
کاش سرد میشدم و از دهانت می افتادم...
شاید باز هم با گرمای وجودت
یا حرارت عشقت
امیدی به گرم شدنم بود
افسوس که من از چشمت افتادم...
به جان خودم ...
در دوره زمونه ای زندگی میکنیم که هرچی حالت رو خراب تر نشون بدی امتیاز بیشتری کسب میکنی و پوئن مثبت میگیری میری مرحله بعد
اگه بیشترید بگید خب ...
اغلب آدما برای خودشون قوانینی دارن
که خیلی هم محکم و لازم الاجراست
منظور از قوانین یه سری خط قرمز ها و حریم هاست که طی چندین سال تو وجودشون نهادینه شده و تو رفتارشون و تو اتفاقایی که میوفته حتما رعایت میکنن در واقع انتظار دارن دیگران در مقابلشون رعایت کنن تعدادشون هم رابطه مستقیم داره با مقدار غرور هر کس
حالا این دیگران خانواده گرفته تا دوستان و غریبه اگه رعایت نکنن این قوانین رو با عکس العمل خاصی روبرو میشن
حالا... این قوانین در مقابل کسایی که خیلی دوستشون داریم یا بقولی عاشقشونیم هم باید کار کنه ؟ یا نه ؟ بقولی کسی که عاشقشی یا همون خیلی دوسش داری هم جز دیگرانه؟
به نظرم سه دسته آدم وجود داره
آدمایی که خودآگاه یا ناخودآگاه خودشون رو بیشتر از طرف مقابل دوست دارن تو هیچ قسمتی کوتاه نمیان و سریع جبهه میگیرن و بقولی شمشیر از رو میبندن و برخورد جدی میکنن در مقابل شکسته شدن قوانینشون و در نهایت حق رو به خودشون میدن و به زندگی ادامه میدن
دسته دوم کسایی هستند که اندازه خودشون طرف مقابل رو هم دوس دارن بلکم بیش... یه گلایه خیلی زیر پوستی و در لفافه میکنن و بعدش واسشون مهم نیست طرفشون متوجه خطاش بشه یا نه و در نهایت یکم دلشون خراش برمیداره و حرفی نمیزنن
دسته سوم کسایین که قوانینشون در مورد کسیکه عاشقشن اصلا کار نمیکنه و در نهایت انگار نه انگار که اتفاقی افتاده شعار این دسته اینه که تو بزن سر منو بشکن تو بزن چش منو کور کن :)
اینم بگم نمیدونم کدومش درسته
همینطوری گفتم در جریان باشید هستن
بعله
باتچکر
۱۳۹۲ مهر ۳۰, سهشنبه
هیچکیم هیچی یادش نیاد جز خودت که نیستی
هیچکدومش که نشد این آخریشه...
آخرین آرزو...
روی تخت کنار کسیکه دوستت داره و دوسش داری دراز بکشی بوی بدنش بوی موهاش دیوونت کنه...
بخزی سمتش نزدیکش بشی انقدر نزدیک که مواشو زیر سرت حس کنی ...
غلت بزنی سمتش...
صورت صافشو نگاه کنی ، خووب نگاهش کنی ...
دست بکشی رو صورتش ، رو لباش ...
سرتو بلند کنی بزاری رو شونش...
دستشو حلقه کنه دور سرت انگشتاشو بزاره رو صورتت...
پیشونیت صورتشو لمس کنه...
با دوتا دستت دستشو بگیری بیاری تا انگشتاش لبات رو لمس کنه ...
بوش مستت کنه ...
چشات کم کم سنگین شه ...
آروووم خوابت ببره دیگه هم بیدار نشی...
فردا صب نباشی دیگه ، طوری نباشی که انگار از روز ازل نبودی...
همین
۱۳۹۲ مهر ۲۵, پنجشنبه
کلن برم کنار باد بیاد ...آمین
شما تاحالا اندازه من گوع بودید؟
شما تاحالا سگ توروحتون بوده؟
شما تالا از بودنتون دلگیر بودید؟
من از اینکه از هوا تنفس میکنم
ازینکه رو زمین سنگینی میکنم
ازینکه یه حجمی از دنیا رو اشغال کردم
و کلن از بودنم معذرت میخوام از همه
ایشالا جبران میشه به زودی
۱۳۹۲ مهر ۲۳, سهشنبه
چرندیات یا چرتیات یا هرچی
دراز کشیدم دارم چرت میزنم
دارم فک میکنم چقد بده وختی یکی عادمو دوس نداشته باشه یا فک کنی که دوس نداره
چرت میزنم بیدار میشم...
یه چیزی ته دل عادم خالی میشه...
چرت میزنم ....
دل عادم از یه جایی که ملوم نیس کجاس شور میزنه
چرت میزنم....
حس آواره گی...
چرت میزنم ....
پوچی و بدردنخوری
چرت میزنم ....
حالا فک میکنم چرا دارم مینویسم...؟
کلن به چه درد میخوره...؟
چرت میزنم ....
حالا دلم میسوزه
چون خاکستر سیگار ریخته رو دلم واسه همینه دلم میسوزه
کاش خواب آخرم باشه ...
۱۳۹۲ مهر ۲۱, یکشنبه
من اینجا بس دلم تنگ است
تو دلم یه دینامیت بود
توش پر بود از دوستت دارم ها
فیتیلش که روش شد دلم شروع به سوختن کرد
تا اینکه منفجر شد...
دوستت دارم ها پخش شد و چسبید به دیواره دلم
دلم زخم شد
زخم دوری
حالا دلم تنگ است
یک دل تنگ با زخم های دوری که شب روز با نمک دوستت دارم ها سخت می سوزد.
۱۳۹۲ مهر ۱۰, چهارشنبه
با همه ی بی سر و سامانیم
شما که کلید دارید
شما که جایی برای ماندن ، رفتن دارید
تعریف کنید برایم ...
من سالهاست کلید دری را نداشته ام که وقتی بازش کنم و واردش شوم ...
مامن امنی برای خودم و فقط برای خودم باشد تا درآن آرام گیرم و درو دیوارش را رنگ عشق بزنم پرده هایش را کنار بزنم تا از پنجره هایش نور محبت به درون بتابد...
چگونه ست ...؟ کم کم دارم از یاد میبرم
برایم تعریف کنید...
هرروز مردمانی را میبینم که خانه هایشان را فریاد میکنند
در حالی که از کنارشان عبور میکنم می اندیشم...
راستی ... من هم روزی خانه ای داشتم
پس چرا هرگز فرصت فریاد زدن نیافتم !؟
اکنون سالهاست که آواره ام ... آواره
وقتی خواب بودم خانه ام آوار شد
بیدار که شدم جز تلی از خاک ، چیزی بخاطر ندارم ...
Aşkın ne zor şey imiş
انقدردوسش دارم که هیچ شعر و هیچ ترانه ای نمیتونه توصفش کنه انقدر عاشقشم که محاله اگر یکی رو ببینم و نظر اول و همون ضرب اول باهاش مقایسه ش ...
-
وختی همزمان خسته ای بیییینهایت غمگینی بینهااااایت مسترسی ( به ضم میم به فتح ت - از استرس میاد خیلیم درسته بینهااااااااایت) سردته خی...
-
زندگی هم واحد های اجباری داره از هر کدوم که تجدید بشی یا فرار کنی یجا دوباره یقه تو میگیره هزاااار بارم که فرار کنی باز یقه تو میگیره تا...
-
من باب درد و دل بایستی بگویم که درد و دل کرن در این دوره و زمانه خودش یک رشته جداگانه است که باید در دانشگاهها تدریس شود مثلا منی که درسش ...