تو دلم یه دینامیت بود
توش پر بود از دوستت دارم ها
فیتیلش که روش شد دلم شروع به سوختن کرد
تا اینکه منفجر شد...
دوستت دارم ها پخش شد و چسبید به دیواره دلم
دلم زخم شد
زخم دوری
حالا دلم تنگ است
یک دل تنگ با زخم های دوری که شب روز با نمک دوستت دارم ها سخت می سوزد.
۱۳۹۲ مهر ۲۱, یکشنبه
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
Aşkın ne zor şey imiş
انقدردوسش دارم که هیچ شعر و هیچ ترانه ای نمیتونه توصفش کنه انقدر عاشقشم که محاله اگر یکی رو ببینم و نظر اول و همون ضرب اول باهاش مقایسه ش ...
-
وختی همزمان خسته ای بیییینهایت غمگینی بینهااااایت مسترسی ( به ضم میم به فتح ت - از استرس میاد خیلیم درسته بینهااااااااایت) سردته خی...
-
زندگی هم واحد های اجباری داره از هر کدوم که تجدید بشی یا فرار کنی یجا دوباره یقه تو میگیره هزاااار بارم که فرار کنی باز یقه تو میگیره تا...
-
من باب درد و دل بایستی بگویم که درد و دل کرن در این دوره و زمانه خودش یک رشته جداگانه است که باید در دانشگاهها تدریس شود مثلا منی که درسش ...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر