مشکل ازونجایی شروع شد که اجازه دادم دستمو تا نصف بکنه تو دهنش گاز بگیره و کیف کنه
دیگه هر چی بهش گفتم من خوشمزه نیستم هیچ گوش نکرد
دیگه اینطوری شد که همه جامو گاز گرفت
حتا حاضربودم دیگه کامل بخورتم ولی باشه پیشم.. نره... شاید حتا خودشم راضی بود که بمونه
ولی عاخرش صاحابش اومد بردتش و بازم تنها شدم
من موندم و جای زخما
و اینچنین شد که داستان منو جای زخما بازم تکرار شد
۱۳۹۲ بهمن ۲۸, دوشنبه
پیشی سفید
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
Aşkın ne zor şey imiş
انقدردوسش دارم که هیچ شعر و هیچ ترانه ای نمیتونه توصفش کنه انقدر عاشقشم که محاله اگر یکی رو ببینم و نظر اول و همون ضرب اول باهاش مقایسه ش ...
-
وختی همزمان خسته ای بیییینهایت غمگینی بینهااااایت مسترسی ( به ضم میم به فتح ت - از استرس میاد خیلیم درسته بینهااااااااایت) سردته خی...
-
زندگی هم واحد های اجباری داره از هر کدوم که تجدید بشی یا فرار کنی یجا دوباره یقه تو میگیره هزاااار بارم که فرار کنی باز یقه تو میگیره تا...
-
من باب درد و دل بایستی بگویم که درد و دل کرن در این دوره و زمانه خودش یک رشته جداگانه است که باید در دانشگاهها تدریس شود مثلا منی که درسش ...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر