۱۳۹۳ فروردین ۲۶, سه‌شنبه

دم آخری نخوابم واست

دوس دارم سی شبانه روز باشه که نخوابیده باشم
همینکه خوابم داشت سنگین میشد به یه شکلی بیدارم کنی
یا اصن مجبورم کنی بیدار بشینم نگات کنم
اصن آب بپاشی تو صورتم بگی نخواب واسم
یطوری بیدارم کنی خلاصه

چیه ؟
دوس دارم
مریضم اصن
اصن دوس دارم با چاقو بزنی دل و رودمو بکشی بیرون بشینیم دم آخری نگا هم کنیم بخنیدیم
ها؟
دوس دارم
خوبی اینجا اصن همینه
دلم میخواد
دوسسسس دارم
دلیلم نمیخواد

Aşkın ne zor şey imiş

 انقدردوسش دارم که هیچ شعر و هیچ ترانه ای نمیتونه توصفش کنه  انقدر عاشقشم که محاله اگر یکی رو ببینم و نظر اول و همون ضرب اول باهاش مقایسه ش ...