۱۳۹۲ مهر ۲۳, سه‌شنبه

چرندیات یا چرتیات یا هرچی

دراز کشیدم دارم چرت میزنم
دارم فک میکنم چقد بده وختی یکی عادمو دوس نداشته باشه یا فک کنی که دوس نداره
چرت میزنم بیدار میشم...
یه چیزی ته دل عادم خالی میشه...
چرت میزنم ....
دل عادم از یه جایی که ملوم نیس کجاس شور میزنه
چرت میزنم....
حس آواره گی...
چرت میزنم ....
پوچی و بدردنخوری
چرت میزنم ....
حالا فک میکنم چرا دارم مینویسم...؟
کلن به چه درد میخوره...؟
چرت میزنم ....
حالا دلم میسوزه
چون خاکستر سیگار ریخته رو دلم واسه همینه دلم میسوزه
کاش خواب آخرم باشه ...

۳ نظر:

شایان گفت...

وای صفدر جان نمیدونی چقد خوشحالم که وبلاگت رو پیدا کردم.بسی بسی خوشحالم که جایی رو پیدا کردم که همیشه هستی.ولی باید همین جا بمونی.اینم بدون هنوزم منتظر اومدنت به کیش هستم ها

safdargholi گفت...

ای جووووووووونم :*
شایان عزیز
الهی فدات شم که دنبالم میگشتی قربونت برم
من اینجا میمونم فدات شم تو بخولی حتا اینجا میمیرم شایان جان
کارم سبک شه کیشم میاااام حتمنی که ببینم روی ماهتو
مرسی که سر زدی به وبلاگم

شایان گفت...

نه بابا مردن چیه.
راستی موبایلم 09361836986 هست اگه هر وقت اومدی کیش حتما خبر بده

Aşkın ne zor şey imiş

 انقدردوسش دارم که هیچ شعر و هیچ ترانه ای نمیتونه توصفش کنه  انقدر عاشقشم که محاله اگر یکی رو ببینم و نظر اول و همون ضرب اول باهاش مقایسه ش ...