من یه صفدرم یه صفدر پوست کنده ام
باید پوست کنده باشی تا بفهمی پوست کندگی چیست
پوست کنده که باشی همینکه سوزنی به بدنت فرو میرود درد را تا مغز استخوان حس میکنی
پوست کنده که باشی نشستنت , خوابیدنت , خندیدنت , گریه کردنت و هر فشار کوچک که به عضلات بدنت بیاید دردناک خواهد شد
من پوست انداخته ام , پوستم را به دوش کسی آویختم که از سرما در امان باشد , ولی پوست جدید در نیاوردم
من نه خودم بلکه صفدرم پوست کنده ست
من سرمای زمستان را از شهریور حس میکنم
۱۳۹۲ تیر ۲۸, جمعه
مباظب پوست خود باشید
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
Aşkın ne zor şey imiş
انقدردوسش دارم که هیچ شعر و هیچ ترانه ای نمیتونه توصفش کنه انقدر عاشقشم که محاله اگر یکی رو ببینم و نظر اول و همون ضرب اول باهاش مقایسه ش ...
-
وختی همزمان خسته ای بیییینهایت غمگینی بینهااااایت مسترسی ( به ضم میم به فتح ت - از استرس میاد خیلیم درسته بینهااااااااایت) سردته خی...
-
زندگی هم واحد های اجباری داره از هر کدوم که تجدید بشی یا فرار کنی یجا دوباره یقه تو میگیره هزاااار بارم که فرار کنی باز یقه تو میگیره تا...
-
من باب درد و دل بایستی بگویم که درد و دل کرن در این دوره و زمانه خودش یک رشته جداگانه است که باید در دانشگاهها تدریس شود مثلا منی که درسش ...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر