یکی دیگه از قسمتای غمگین زندگی اینجاست که نتونی مرحم درد کسی باشی
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
Aşkın ne zor şey imiş
انقدردوسش دارم که هیچ شعر و هیچ ترانه ای نمیتونه توصفش کنه انقدر عاشقشم که محاله اگر یکی رو ببینم و نظر اول و همون ضرب اول باهاش مقایسه ش ...
-
وختی همزمان خسته ای بیییینهایت غمگینی بینهااااایت مسترسی ( به ضم میم به فتح ت - از استرس میاد خیلیم درسته بینهااااااااایت) سردته خی...
-
زندگی هم واحد های اجباری داره از هر کدوم که تجدید بشی یا فرار کنی یجا دوباره یقه تو میگیره هزاااار بارم که فرار کنی باز یقه تو میگیره تا...
-
من باب درد و دل بایستی بگویم که درد و دل کرن در این دوره و زمانه خودش یک رشته جداگانه است که باید در دانشگاهها تدریس شود مثلا منی که درسش ...
۱۱ نظر:
توعم که اصلن مرحم درد کسی نیستی. نچ نچ نچ.
صفدرقلی خااااااان شما مرحم درد یه جمااااااااعتی. بفهم اینو
خب لطف عالی مستدام
ولی باید بگم که نتیجه چیز دیگه عیه
اگه مرحم به عنوان اسم استفاده بشه بعله من مرحمم
اصن اسمم میشه مرحم قلی باشه مثلن
مهم نتیجه ست
مهم اینه که اون چیزی که هستی نتیجه میده یا خیر
لطف خود حضرت عالی متعالی و مستدام بر سر ما بدبخ بیچاره ها بی پنا و بی مرحم.
اسمتون مرحم قلیم نباشه عالم و آدم با درداشون از هر گوشه دنیا پامیشن میان سراغتون. ما که هم خوردیم نون گندم هم دیدم دست مردم قربان. حالا شوما هی شکسته نفسی بفرماعید تا ما اینجا هی پیر و پیرتر شیم.
آقای صفدرخان شما خداعید چه بخواید چه نخواید اعتراف کنید، بر ما پر روشن است که شما خدای مرحم الات جهانید. دست کم مرحم دردها و زخمهای خیلی هایی که ما میشناختیم که بودید و هستید.
طبیعت سایه شوما را از سر بنده و فرزندان و دوستان و سایر اقوامتان کم نکند و ما را از مرحم هایتان در اوج بزنگا محروم ننماید.
ایدون باد
ضمنن قربانتان گردم من که انقد خوبید.
فدایتان هم بشوم که انقد بی نظیرید.
من شخصن فدای شما بشم الهی
من منِ کم خودم قربون شما برم
من منِ مرحمِ فاسد خودم دور شما بگردم
من منِ صفدر خودم بمیرم واسه مهربونیاتون
من هیچی ندارم که جبران خوبیاتون باشه که
چیکار کنم عاخه
بشینم نگاهت کنم اشک تو چشام جمع شه
یا مثلن بغلمو باز کنم خسته گیهاتون رو بریزی تو بغلم بغلمو ببندم و دووووور شم
نمیشه که ولی کاش میشد خب
همون فقط باید بشینم گردنمو کج کنم نگاهت کنم اشک تو چشام جمع شه تا ابد تار شی برام
خودم قربانتان گردم
خودم فدای قلب مهربانتان شوم
برای شما یک کلام باید مرد نه کم
قبلن هم گفتم
بغل نمیکند اثر , مرگ , مرگ اگر اثر کند
صفدرقلی خان بنده خاک پای شما باشم. این چه حرفیست.
بنده نوکریتان را میکنم اصلا. شما فقط اشک در چشمانتان جمع نشود.
ما از غصه ی شما پرپر میشویم. باور بفرمائید خداوندگار مرحم و مهر.
پ.ن. نکند توطئه ای در کار است و شما به هویت لامصب ما پی برده اید؟
پ.پ.ن. حقیر را یاد اهنگ خاصی از خوانده های داریوش کبیر خدوندگار سابق صدا انداختید. برویم گوش جان فرا دهیم به ترانه ی مذکور و خو دل خوری. سیگارمان هم که مع الاسف ترک کرده ایم. عین این خیلی باکلاسها شرابم حتا نداریم که همراهش کوفت کنیم. همان خون دل خوشمزه ست. نوش جانمان. به سلامتی خودتان و خوبیهایتان صفدر خان بی نظیر.
شما تاج سر من هستید
بابا شما پاتو بلند کنی من نفس میکشم
قربونت برم عاااااخه
من چیکار کنم تو انقد ماااااااهی عاخه
خداوندگار مهربانی تویی بعله خود خودتی
من به هویت شما پی بردم , شما فرشته مهربانی عی , نه شما خود خود مهربانی عی , اصن مهربانی از شما نشات گرفته
من هیچیم
من یه هیچیه ساده ام
که با همه هیچی عیش عااااااشقت شده
چرا؟
چونکه نمیشه عاشقت نبود
و نکته غمگین ماجرا اینجاست که من هیچی ندارم جز جااانم که بهت تقدیم کنم
تازه اونم به دردت نمیخوره باری رو از دوشت بر نمیداره :*************
چه فایده
اسمایلی یک وجب آب که حاصل آب شدنمان از شدت گرمای محبت شماست.
پ.ن. با بووسه های فراوان میخورم بر بام خانه تان صفدرخلن بی نظیر
منظورمان صفدرخان* بود اشتباه مکتوب کردیم
فدای وجودتان
فدای تار مویتان
فدای قلب مهربونتان
بشم الهی
:* :* :*
ارسال یک نظر