۱۳۹۲ مرداد ۷, دوشنبه

ما راویان قصه های رفته از یادیم

یاد بچه هام
یاد دخترام
یاد پسرام
یاد خواهرام
یاد خواهر زاده هام
یاد نوه هام
یاد برادر زاده هام
یاد یاد عروسام
یاد دوستام
یاد همدردیاشون که آروومم میکرد
یاد محبتاشون
یاد مهربونیاشون
یاد گودر
بخیر...
دلم برا همشون تنگ شده شاید یادشون رفته باشه که حتا بچه هامن دوستامن شاید دیگه دوس نداشته باشن که اصن بچه هام باشن ولی تو دلم هنوووووزم بچه هامن هنوزم جونم برا دونه دونه شون در میره هنوزم دردو غماشون و غرغراو غصه هاشونو به جونم میخرم
لعنت به نبودن
لعت به بدبختی
لعنت به خستگی
لعنت به جونی که نیست
لعنت به بی حوصله گی
لعنت به صفدر

۶ نظر:

Rodrigo گفت...

سلام بر صفدر عزیز.
آقا برگرد گودر،این یه خواهشه،دعوته،دستوره یا هر چیزی که اسمشو میذاری...برگرد.
فضای گودر زیاد خوب نیست..همه دارن دونه دونه دی اکتیو میکنن،دیلیت میکنن.
اصلا جو خوبی نداره این روزا.

safdargholi گفت...

سلام به روی ماااااهت
قبل از همه چیز باید بگم که
خیلی دوستتون دارم
خیلی دلم برا تک تکتون تنگ شده
خیلی برام عزیزید

بعدش باید بگم که قبل از اینکه بار اول برم گفتم , گفتم که فضای اینجا داره کم کم خراب میشه مباظب باشید ... حالا نه اینکه پیشگو باشم یا اینکه عادم خاصی باشم که از قبل همه چیزو میدونم نع منظورم این نیست
و امید وار بودم که اینطور نشه ولی شد متوعسفانه شد
چرا؟ چونکه روحیه ی خود سلبریتی پنداری روحیه لایک پروری داشت شکل میگرفت
حالا سوالی که تو ذهنت میاد احتمالن اینه که
وظیفه من چی بود این وسط؟
باید پاک میکردم میرفتم؟
باید جا خالی میدادم؟

جواب اینه که
نع اینطور نبوده و نیست
چراکه هدفم از نوشتن از بودن این بود که بنویسم تا خالی شم , باشم تا مرحمی باشم برای دردای دیگران باشم تا دیگران غم غصه هاشونو بکوبن تو سرم تا سبک شن باشم تا شاید بتونم بخندونمشون اینطوری خودمم سبک میشم باور کن از برداشتن یا کم کردن باری از دوش کسی خودمم انرژی میگیرم کساییکه دوسشون دارم از ته قلبم وگرنه نه من نویسنده ام نه ادعای نویسندگی دارم
ولی خب یه سری شروط داره نه شروطی که من وضعشون کرده باشم , شروطی که بخوام نخوام تو زندگیم هستن
اونم اینه که انرژی باشه
برعکس خستگی بوجود نیاد
بقول یارو ... چوب لای چرخ عادم نره
عادم دلگیر نشه از فضا
تو دنیای واقعی خیلی موارد هست که مجبور به تحمل کردنش هسسستیم تو دنیای مجازی که خودمون میسازیمش اگه بازم مواردی باشه که مجبور باشیم دیگه واویلاست

ولی یهو چشمم رو باز کردم دیدم کار از کار گذشته عده کثیری که بودند که بی ادعا مینوشتن حرف دلشون رو صادقانه میگفتن مشکلات و درداشون رو میگفتن روز به روز از تعدادشون کم شد و میشه و برعکس تاجر ها و کاسب ها به تعدادشون اضافه شد و داره اضافه میشه

تو این وضعیت دیگه جوونی نموند برام و نیست
انقدر بدبختی و درد و غم دارم که توان مبارزه درست کردن همچین چیزی در من نیست باور کن نیست

این شد که تصمیم گرفتم گه بیام اینجا تا هرچیزی که از مخم عبور میکنه بنویسم و مجبور نشم راجع بهش به کسی توضیح بدم و شرمنده ی اون تعداد از دوستام و عزیزام بشم که هنوز ساده و صادقن و نیستم پیششون

بازم میگم همه تون رو دوست دارم
دلم برای همه تون تنگ شده
و این ایراد منه
نه اونجا

ممنون که بیادمی

Unknown گفت...
این نظر توسط نویسنده حذف شده است.
Unknown گفت...

عمو صفدر سلام
خوبی؟ سرحالی؟ دماغت چاقه؟
اومدم بگم دلمون تنگ شده و اینا، برگرد، دیدم یه توضیح کاملی دادی واسه اینکه چرا رفتی و چرا برنمی گردیی
بعد اومدم کامنت بذارم که مثلن به یادتیم و اینا دیدم این بالا نوشتی بوگو، بوگو خجالت نکش
گفتم بگم که دلمون لااقل دل من برات تنگ شده
راستش وبلاگت رو نمیخونم؛ استار کردمش، اما نمیخونمش. به خاطر گشادی شاید. فیلتره خب
اما جات خالیه به خدا تو گودر
شما ها که بودین خوب بود
رفتین داغون شد. دل و دماغی هم نمونده واسه نوشتن. دیگه واسه هیشکی بوس و یغلم نمیشه فرستاد
ناراحت میشن. بلاک میکنن. جواب نمیدن
کلن جو عنی شده عمو صفدر
ولی خب. یه سری بچه ها مث مری تضی و کالر بار و اینا هستن هنوز
:)
من که میگم بر نگرد. ولی بدون دلمون تنگته. خیلی زیاد
خعلیم ربط داره :)

safdargholi گفت...

سلام به روی ماااااااااهت
جووووووونم
عمووووو جووون خوبی فدات شم؟
قرررربونت برم
منم دلم براتون تنگ شده
منم دوستتون دارم
مرتضی , کالر بار عشقن عششششق
خودتم که دیگه عزیز دل منی
فدات بشم
مرسی که اومدی پیشم
مباظب خودت باش
به همه سلام منو برسون
بیا بغلم بیا عمو جون دلم تنگته
>>>>>>>>>:*<<<<<<<<

Unknown گفت...

عمو صفدر خوبم :)
ممنونم ازت
هر جا که هستی خوش و خرم باشی عمو جون
>>>*<<<

Aşkın ne zor şey imiş

 انقدردوسش دارم که هیچ شعر و هیچ ترانه ای نمیتونه توصفش کنه  انقدر عاشقشم که محاله اگر یکی رو ببینم و نظر اول و همون ضرب اول باهاش مقایسه ش ...