حالا من سوالم اینه که چرا نمیتونم از کنار مسائل به راحتی عبور کنم و زندگیمو راحتتر کنم؟
هااع؟
چرا مسائل چسبندگی دارن آیا؟
من چسبندگی دارم ؟
هردو چسبندگی داریم؟
یاچی
زندگی کردن سخته برا من
زندگی رو باید تماشا کرد
خو من نمیتونم
باسه همین مردگی میتونم کنم
اونطوری شاید بتونم تماشا کنمش
حالا بزار بمیرم خبر میدم
۱۳۹۳ خرداد ۲, جمعه
یه صفدر چسبنده هستم
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
Aşkın ne zor şey imiş
انقدردوسش دارم که هیچ شعر و هیچ ترانه ای نمیتونه توصفش کنه انقدر عاشقشم که محاله اگر یکی رو ببینم و نظر اول و همون ضرب اول باهاش مقایسه ش ...
-
وختی همزمان خسته ای بیییینهایت غمگینی بینهااااایت مسترسی ( به ضم میم به فتح ت - از استرس میاد خیلیم درسته بینهااااااااایت) سردته خی...
-
زندگی هم واحد های اجباری داره از هر کدوم که تجدید بشی یا فرار کنی یجا دوباره یقه تو میگیره هزاااار بارم که فرار کنی باز یقه تو میگیره تا...
-
من باب درد و دل بایستی بگویم که درد و دل کرن در این دوره و زمانه خودش یک رشته جداگانه است که باید در دانشگاهها تدریس شود مثلا منی که درسش ...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر