۱۳۹۲ تیر ۳, دوشنبه

دنیای این روزای من ...

آدمی باید شیش دنگ حواسش جمع باشه
چرا؟
چون یه روز بر میگردید به خاطرات قدیمتون میگید :
هعی ... عجب روزای خوبی بود
هعی ... عجب روزای شادی بود
هعی... عجب روزای عاشقانه ی  خوبی بود
و بسیار بسیار ازین هعی یای غیرو و غیره که ذکر همش در این مقال نگنجد
اگه شیش دنگ حواس عادم باشه میفهمه که در چه روزایی قرار داره و قدرشو میدونه و نهایت استفاده رو میبره
لاکن اینطور نباشد که حتمن فقدان چیزی رو حس کنید بعد بفمید هعی دل غافل عجب فیلان خوبی بود
در عین حال زندگی انقدر بی رحم هستش که اگه قدر اون لحظات رو ندونید و توجه نداشته باشید بهش کاری کنه که با گوشت و خونتون فقدانش رو احساس کنید
تازه مصائب شریعت هم بخوره تو سر من الهی ... خعلیم ربط داره , بعله
با تچکر

هیچ نظری موجود نیست:

Aşkın ne zor şey imiş

 انقدردوسش دارم که هیچ شعر و هیچ ترانه ای نمیتونه توصفش کنه  انقدر عاشقشم که محاله اگر یکی رو ببینم و نظر اول و همون ضرب اول باهاش مقایسه ش ...