۱۳۹۲ تیر ۹, یکشنبه

من اونم

تو فیلم پرستیژ یه جا هست یارو شعبده بازه یه پرنده رو با قفسش غیب میکنه که در واقع قفس تا میشه پرنده توش له میشه میره زیر میز همه فک میکنن غیب شده و اینا کلی تشویقش میکنن یه پسر بچه شروع میکنه به گریه که چرا کشتیش 
یارو بر میداره عین همون قفس رو میاره ینی ظاهر میکنه میگه ایناهاش نمرده بعد پسر بچه میگه پس داداشش کوووو؟
همین دیگه 
با تچکر

هیچ نظری موجود نیست:

Aşkın ne zor şey imiş

 انقدردوسش دارم که هیچ شعر و هیچ ترانه ای نمیتونه توصفش کنه  انقدر عاشقشم که محاله اگر یکی رو ببینم و نظر اول و همون ضرب اول باهاش مقایسه ش ...